جایگاه خردورزی در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی |
|
علی ذوعلم
در فرهنگ ما، خردورزی جایگاه ویژهای دارد. فردوسی به عنوان یکی از چکادهای برجسته فرهنگ اسلامی - ایرانی ما، یکهزار سال پیش از طرح شعار knowledge is power، توانایی را در دانایی دانسته و دانایی را، عامل برنائی و جوانی: توانا بود هر که دانا بود *** ز دانش دل پیر برنا بود.
پیشگفتار
آیا تا کنون به اندیشه، اندیشیدهاید؟ عرصه اندیشه چیست؟ زمینهها و موانع اندیشه کدام است؟ به چه چیزهایی میتوان و یا باید اندیشید؟ گوهر اندیشه را چگونه میتوان بدست آورد؟ چه کسانی میتوانند اهل اندیشیدن باشند؟ آیا اندیشیدن یک حرفه است یا یک سرگرمی؟ آیا هنگاهی که از همه کارهای مهم فارغ میشویم و کار دیگری برای انجام دادن نداریم و آنگاه به فکر فرو رویم، به "اندیشیدن" پرداختهایم؟! ...
اینها پرسشهایی است جدی در باب اندیشیدن، که پاسخ آن تنها با مطالعه چند کتاب و مقاله در باب "مهندسی فکر" و "شیوههای منطقی اندیشیدن" و یا شرکت در چند کلاس درس و ... حاصل نمیباشد. باید در باب اندیشه هم اندیشید تا بتوان به جایگاه آن دست یافت.
اندیشیدن، تفکر و خردورزی، ویژگی خاص زمان است که در تعریف و تبیین او از دیر زمان مورد توجه متفکران بوده است. برخی تنها تمایز و حد فاصل بین زمان و سایر حیوانات را همین عنصر دانستهاند؛ "انسان حیوانی است خردورز و متفکر".
جایگاه خردورزی در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی
در فرهنگ، خردورزی جایگاه ویژهای دارد. فردوسی به عنوان یکی از چکادهای برجسته فرهنگ اسلامی - ایرانی ما، یکهزار سال پیش از طرح شعار knowledge is power، توانایی را در دانایی دانسته و دانایی را، عامل برنائی و جوانی:
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
و هم او، تفکر و خرد را بهترین نعمت الهی، راهنمای حرکت انسان و عامل سعادت دو جهان میداند و اندیشه و خرد را، ملاک سنجش و ارزش آدمی.
مولانا جلالالدین رومی نیز اصل هستی حقیقی انسان را همان اندیشه و خرد او میداند و همان توصیف فردوسی را به بیان دیگری مطرح میکند:
ای برادر تو همه اندیشهای
مابقی خود استخوان و ریشهای
برجستگان اندیشهورزی این مرز و بوم، این جایگاه بلند را برای اندیشه، از نگاه قرآن و اهل بیت (ع) برگرفتهاند که وحی الهی را برای مدد رساندن به خردورزی انسان و شوراندن فطرت متفکر آدمی تلقی کردهاند. "عقل"، نقطه وصل و مخاطب خداوند در وجود انسان است که حرکت آدمی را در مسیر کمال، تضمین میکند. خرد اولین آفریده الهی است که دیگران به واسطه او به عالم وجود پانهادهاند. اندیشه، عامل بسط و تعالی انسان است که او را در طریق خداگونگی و رسیدن به خلافت و جانشینی خدا در هستی سوق میدهد، و حقیقتاً خردورزی و اندیشیدن، برترین عبادت است... "وکان اکثر عباده ابیذر التفکر" (بیشترین عبادت ابوذر، تفکر و اندیشیدن بود).
اساساً جوهر عبادت و یکی از شاخصهای ارزش آن، بایدها و ریشههای معرفی آن و میزان باروری خرد و عقل انسان "عابد" است. به همین لحاظ مفسران، آنجا که قرآن کریم هدف خلقت انسان را عبادت میداند - و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون - آن را به "معرفت" تفسیر کردهاند.
اگر شاخص عبادت - که عالیترین سطح ارتباط انسان با حقیقت هستی است - معرفت و تفکر و اندیشه است، آیا زندگی را بدون تفکر به سرآوردن و روزگار را بدون اندیشیدن سپری ساختن، درخور انسان واقعی میتواند باشد؟!
اندیشه است که وجود انسان را به اندازه همه جهان گسترش میدهد و لایههای عمیق هستی را برای انسان به عینیت میرساند. بارور ساختن خرد و عقل است که کرانههای وجود انسان را تا افق بینهایت بسط میدهد و بال و پر سیر و سلوک بر فراز انگیزهها و خواستهای حقیر را در اختیار امر مینهد... و این در یتیم آفرینش به صید کسانی درمیآید که قدر آن را شناخته و همه تلاشها و سرمایه خویش را در جهت دستیابی بدان قرار دهند... کسانی که زندگی خویش را فراتر از یک بازی کودکانه چند روزه و رقابت بر سر کسب ثروت و قدرت تعریف کرده باشند ... انسانهای وارستهای که به عنوان "اولواالالباب" یا حقیقت هستی پیوند برقرار کرده و لذت اندیشیدن را چشیدهاند ... و اندیشه را نه ابزار سیطره بر عالم و آدم، که غایت سلوک انسان کامل میدانند.
آری! اندیشه همیشه جوان است و جوان نیز اندیشهورز. اندیشه موجب برنایی و جوانی است و جوان نیز عامل بسط اندیشه در جامعه و حرکت جامعه بسوی اندیشهورزی. هنگامی که این دو عنصر با هم پیوند خورد و در خدمت هم درآید، آینده انسان، امیدوار کننده خواهد شد و عوامل یأسآور، نمیتوانند مانعی جدی بر سر راه فلاح و کمال کاروان انسانیت باشند ... اما در این میانه سرگرمیها، بازیگریها و راهزنان اندیشهورزی، در کمین جوان اندیشهورز و اندیشه جوان او نشستهاند و با ترفندهای رنگارنگ، او را از اندیشیدن و چشیدن لذت اندیشه باز میدارند ... و غوغاسالاریها و شعارزدگیها، از جمله این ترفندهایند!
در آغاز، باید به ارزش اندیشه، تقدس تفکر و شأن والای خردورزی ایمان آورد و این کلام حکیمانه را باور کرد که: "پیش از دغدغه هدایت کردن جوانان، باید در اندیشه خردورزی و شکوفا کردن اندیشه انسان بود"، چرا که: "لادین لمن لا عقل له
منبع:
bashgah.net