لگوی حالات نفسانی: («کودک» - «بالغ» - «والد»(
اساسی ترین نظریه ی تحلیل رفتار متقابل الگوی نفسانی است. یک حالت نفسانی مجموعه ای از رفتار ها، افکار و احساسهای مربوط بهم است که به وسیله ی آن بخشی از شخصیت، خود را در یک زمان بخصوص نمایان می سازد. این الگو سه حالت نفسانی متفاوت و مجزا را تصویر می کند. افراد سه روش مختلف زندگی را در این جهان می آزمایند. اگر رفتار، افکار و احساسهای من در واکنش به مسائل این زمانی این مکانی باشد و از تمام منابع توانائیهایم به عنوان یک فرد بزرگسال بهره گیرم، در حالت نفسانی «بالغ» خود قرار دارم. زمانهایی ممکن است که رفتار، افکار و احساسهای من درست شبیه یکی از والدینم و یا کسانی که جانشین آنها بودند باشد، در این صورت من در حالت نفسانی «والد» خود قرار دارم. گاهی نیز ممکن است رفتار، افکار و احساسهایم درست مانند زمانی باشد که کودکی بودم، در این صورت در حالت نفسانی «کودک» خود قرار دارم. زمانی که این سه حالت نفسانی را در کنار یکدیگر قرار دهیم الگوی نفسانی سه بخش شخصیت را که در واقع هستة اصلی نظریة تحلیل رفتار متقابل است، را به دست آورده ایم. روند تجزیه و تحلیل شخصیت در قالب حالات نفسانی تفسیر ساختاری نامیده می شود (دادگستر، ١٣٨٣، ص٣٦).
بـــرن نظریه اش را بر اساس مفاهیـــم حالات خود قرار داده است. حالات خود به چند بخش تقسیم می شوند که عبارتنــد از:
٤-١ حالت کودک خود[١٢]
حالت کودک خود اساساً از زمان کودکی دست نخورده می ماند. انگار که کودک، روی یک نوار پاک نشدنی در مغز ضبط شده است و هر زمان می تواند روشن شود. کودک، حداکثر هشت ساله است و می تواند به شادابی یک نوزاد باشد. کودک می تواند به صورت کودک طبیعی[١٣] هم متمایز شود که هیجانی ترین، خودانگیخته ترین، و نیرومندترین جلوة کودک است؛ کودک سازش یافته[١٤] که کودک مطیع تری است، از درخواستهای والدین شکل می گیرد؛ و پروفسور کوچولو[١٥] که کودک کنجکاو و شهودی است، مثل یک بزرگسال استثنایی و پیش رس عمل می کند. حالت خود کودک، اصولأ در جستجوی لذت و بازیگوشی و شیطنت خاص زمان کودکــی می باشد (سیدمحمدی، ١٣٨٦).
نشانه های «من کودکی»:
نشانه های غیر کلامی: ناله و زاری، کج خلقی، غش غش خندیدن، ناخن جویدن، چشم گرداندن، سرپایین انداختن، شانه بالا انداختن، و غیره...
نشانه های کلامی: دلم می خواهد، ایکاش، به من چه، نمی دانم، شاید، بهتر، بهترین و غیره. این الفاظ غالباً بیان کننده آرزوها، ندا و شک وتردید هستند (همان منبع).
٤-٢ حالت والـد خود[١٦]
حالت خود والدین، آن قسمت از شخصــیت و کل وجود فرد را تشکیل می دهد که با ارزش ها، اعتقادات طرز تلقی ها، و رفتار والدین سـرو کار دارد که وظیفه ی آن جمع آوری، تجزیه و تحلیل و ضبط اطلاعات می باشد. و اصولاً از دوران کودکی دست نخورده می ماند. والد، اصولاًً از رفتارها و نگرشهایی تشکیل می شود که از والدین و مضاهر قدرت کپی شده اند. گر چه قسمت عمدة والد مبتنی بر ضبط های ویدیو مانند دوران کودکی است، در طول زندگی در نتیجة الگوپذیری از مظاهر قدرت جدید یا در اثر تجربه های واقعی پدر و مادری، می تواند تغییر کند. وقتی که والد کنترل را در اختیار دارد، افراد به زبان والدین کنترل کننده حرف می زنند: معمولاً «باید»، «حتماً»، «بهتر است این کار را نکنی»، و «پشیمان خواهی شد»، احکام رایج هستند. ژستهایی نظیر اشاره کردن با انگشت یا ایستادن با بی تابی و دست ها را به کمر زدن، جلوه های دیگر والد هستند (سید محمدی، ١٣٨٦، ص ٢٦٢).
نشانه های «من والدینی»:
نشانه های غیر کلامی من والدینی عبارتند از: اخم کردن، چینهای پیشانی، گزیدن لبها، سر تکان دادن، نگاههای خشمناک و ترس آور، دستها را بهم مالیدن، پا به زمین کوبیدن، آه کشیدن و غیره...
نشانه های کلامی عبارتند از: هرگز، همیشه، هیچوقت، گوش کن، یادت باشه، برای اولین بار و آخرین بار، نباید، باید و غیره..
٤-٣ حالت بالغ خود[١٧]
حالت «من بالغ» به وسیلة مجموعه ای از احساسات، نگرشها، و طرحهای رفتاری خودمختار و مستقل توصیف می شود که با واقعیت موجود تطبیق و هماهنگی دارند. حالت «من بالغ» برای بقا لازم است. این حالت داده ها را به جریان می اندازد، تجزیه و تحلیل می کند و احتمالاتی را که برای حل و فصل مؤثر دنیای خارج ضروری هستند، محاسبه می کند. وظیفة دیگر حالت «من بالغ» منظم کردن فعالیتهای «من کودکی» و «من والدینی» و واسطه شده عینی میان آنهاست. در سن ده ماهگی برای کودک اتفاق جالبی رخ می دهد. تا قبل از این سن تمام حرکات و رفتارها و پاسخهای کودک کاملاً به اطرافیانش بستگی دارد. در سن ده ماهگی قدرت تحرک و راه رفتن را تجربه می کند و می تواند به اطراف برود و اشیاء را لمس کند و از زندان بی حرکتی رهایی یابد. در چنین سنی کودک درمی یابد که با توجه به تفکر و آگاهی خودش می تواند کاری را انجام دهد. این تحقق خود آغازی برای شروع حالت «من بالغ» به شمار می رود. این حالت بر مفاهیم تفکری زندگی، که ناشی از جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات است، متکی است (شفیع آبادی و ناصری، ١٣٨١، ص ٢٢٣).
نشانه های «من بالغ»:
نشانه های غیرکلامی: من بالغ معمولاً در حرکات چهره شناسایی می شود حرکات چشمها و عضلات صورت و چگونگی مژه زدنها به آن گونه که هنگام تفکر در انسان ظاهر می شود نشانه فعالیت «من بالغ» است.
نشانه های کلامی: «من بالغ» معمولاً به صورت جملات پرسشی است که با کلمات چرا؟ چگونه؟ چه وقت؟ کجا؟ و نظایر آن شروع می شوند و یا کلماتی از قبیل احتمالاً، من فکر می کنم، امکان دارد، به عقیده من و غیره است (بانو رحیمیان، ١٣٨١، ص ٢١٢).
اریک برن نوشت: «هر بازی روانی، پیش نویس زندگی و سرنوشتی بر اساس یکی از وضعیتهای اساسی است.»
در روند رشد هویّت، افراد در اوایل زندگی، معنا و اهمیت زندگی را پیش خود تعریف می کنند. برخی افراد، زندگی را نوعی تجربة خوشایند و مفید و خود را مقبول تلقی می کنند، برن، این تجربه مثبت از خود را «ok» می نامد. سایر افراد تصور می کنند که آن ها به عنوان یک انسان، مقبول نیستند (خوب نیستند) و در برخی جهات با شکست روبرو می شوند. این انتظارات بر مبنای تصمیم گیری راجع به نحوة زندگی اصالت وجودی فرد می شود. افراد می توانند خود و سایرین را مقبول و غیرمقبول بدانند (خوب یا بد). این منجر به چهار وضعیت اساسی وجودی می گردد: (١) من خوب نیستم- تو خوبی، (٢) من خوب نیستم- تو خوب نیستی، (٣) من خوب هستم- تو خوب نیستی، (٤) من خوب هستم- تو خوب هستی (اشتاینر، ١٩٧٤).